سلام
صبح یک روز بارانی زیبایی های خودش رو داره
امروز صبح هم که میومدم سر کار یکی از همین مناظر زیبا توجهم رو جلب کرد
ایکاش می شد ازش عکس می گرفتم .
سه تا دختر بچه با دو تا چتر در راه مدرسه میگفتن و می خندیدن .
گرمای این مهر و محبت رو از پشت شیشه های سرد و باران زده ی ماشین می شد به خوبی حس کرد .
اما...
می خوام یه سؤال از خودم و شما بپرسم .
چند وقته زیر یه چتر با یه نفر زیر بارون قدم نزدین و با هم نخندیدین ؟
چند نفر رو توروزای بارونی سوار ماشینتون کردین و رسوندین ؟
...
باز باران
با ترانه
با گهر های فراوان می خورد بر بام خانه
یادم آرد...
با نشاط باشید.
خدایا چگونه بود که شمشیر شقی ترین مردم
برسربهترین آنها فرود آمد
وسقف عرش تو بر سر زمینیان فرو نریخت
مگر پایه های آسمان از چه بود که فریاد
"فزت ورب الکعبه" علی آن را بر سر این خلق خفته خراب نکرد .
خدایا این درد نه تنها بر دل شیعه
بلکه بر دل تمامی آزادگان وآزاد اندیشان جهان سنگینی خواهد کرد
التماس دعا
امشب رحمت دوست جاری است .
و ما در شب قدری دیگر به در گاه دوست می رویم .