کیش مهر

برگ هایی در آغوش باد

کیش مهر

برگ هایی در آغوش باد

جواب نامه ی عزیز دلم ، دختر نازم ، نرگس خانم

خدایا شکرت ! جواب دعای بعد از نمازم رو چه زود دادی !

آخه یکی از دعا های بعد از نمازم اینه که خدایا مهر ، محبت ، دوستی وعشق را به من عطا کن .

دیروز بعد از ظهر توی هال خوابیده بودم ؛ وقتی بیدار شدم بالای سرم پاکتی رو دیدم که تصویرشو براتون گذاشتم .

دخترم نرگس که هنوز 8 سال بیشتر نداره یه نامه ی پر از مهر و محبت برای باباش نوشته بود که جوابشو اینجا براش میذارم .

 

دختر عزیزم سلام

منم به اندازه ی همه ی دنیا تو رو دوست دارم

وقتی که خدا تو رو به ما داد لطفش رو بر ما تمام کرده بود

برای من چه پیغامی بهتر از دریافت هدیه ای به این زیبایی

دختری کوچولو ، زیبا و دوست داشتنی

دختر بابا

عزیزم ، من و مادرت همیشه به خاطر تو و برادر کوچکت منت دار خدا هستیم و هیچی برامون با ارزش تر از سلامتی و خوشبختی شما نیست

دختری با این درک و فهم بالا که حرف بابا و مامان رو خیلی خوب درک می کنه و عمل می کنه

من یک بار بهت گفتم که تو دیگه داری کم کم بزگ می شی و حالا داری یک خانم می شی و باید حجابت رو حفظ کنی و نمازت رو بخونی .

خدایا برای یک پدر زیبا تر از این که دخترش رو با اون چادر گلدار قشنگش ببینه که در مقابل تو به نماز ایستاده چی می تونه باشه ؟

عزیز دلم تو نه تنها برای من که برای همه ی خانواده ، فامیل ، مربی ها و معلمین بزرگوارت دوست داشتنی هستی

چون همیشه نسبت به همه محبت داشتی

 من اسم این وبلاگ رو کیش مهر گذاشتم چون سال ها می خواستم که با مهر ،محبت و دوستی نسبت به همه ی مردم زندگی کنم

پرستش به مستیست در کیش مهر

برونند زین حلقه هوشیارها

حالا می بینم که دختر کوچولوی بابا خیلی از باباش جلو افتاده و بابا باید پیش دخترش درس یاد بگیره .

باز هم میگم و هزار هزار بار دیگه هم می گم

منم دوست دارم عزیزم


 

بد نیست بدونین نرگس خانم  2 تا نامه ی دیگه هم یکی برای مادرش و یکی برای برادر کوچکش حسن

که فقط 5 سال داره نوشته بود .

مامانش می گفت وقتی نامه ی حسن رو براش می خونده اشک رو تو چشماش دیده

دوستان بیایید عشق و محبت رو ما هم از بچه هامون یاد بگیریم تا خدای نکرده دلمون با کدورت و ناراحتی و یا زبانم لال نفرت از هم پر نکنیم .

همه ی شما رو هم دوست دارم .

نظرات 2 + ارسال نظر
راحله پنج‌شنبه 20 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:55

فقط میتونم بگم خیلی خیلی قشنگ بود

عزیز یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 15:46

به فرزند عشق خود توانید داد ؛ اما اندیشه تان را هرگز ؛ که وی را افکاری دیگر به سر است .تفکراتی از ان خویشتن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد